کیان عزیزمکیان عزیزم، تا این لحظه: 11 سال و 11 ماه و 28 روز سن داره

برای کیانم ، هدیه ی ناب خدا

اتاق فرشته کوچولوی مامان , خرید سیسمونی و هدیه ها

به اتاق فرشته کوچولو خوش آمدید من و آقا کوچولو از آقاجون و مامان جون بخاطر خرید همه این چیزهای خوشگل و سیسمونی خیلی تشکر می کنیم . همچنین از بابا مجید ، عمو محمد ، خاله مهناز و خاله کوچولو مریم که در زمان خرید با ذوق به انتخاب ما کمک می کردند هم تشکر می کنیم . انشاا... جبران می کنیم .   اسباب بازی هات عشقم   این عنکبوتو عمو امیدت بهت هدیه داده این دوچرخه رو مامان جون از کربلا برات سوغاتی آورده   لباس هاتو ببین عزیزم که همشون چقدر کوچولون ...
28 اسفند 1390

خداحافظی با پارس آنلاین و دوستان و همکاران عزیزم ( البته موقت )

پسر عزیزم ، مامانی چند روز پیش با دوستاش و همکاراش خداحافظی کرد . دوستان عزیز زحمت کشیدن برای شما ومن هدیه گرفتن . از محبت تک تکشون سپاسگزارم وامیدوارم فرصت جبران داشته باشم . عکس هایی از خداحافظی بادوستان و همکاران عزیزم ( تاریخ 24/12/90 چهارشنبه ) سفره هفت سین که هر سال تو شرکت و تو بخشمون می چینیم الهام جون وقت داشت به گلدونی که برای من و تو هدیه آورده بود آب می داد من و متینه جون ( معروف به عمه موتی ) ، پارک فن آوری من و مژده جون هدیه هایی که همکارام زحمت کشیدن نه تو می مانی و نه اندوه و نه هیچیک از مردم این آباد...
28 اسفند 1390

سلام همه زندگی من

  سلام پسر عزیزم می دونم الان اگه به تاریخ این پست و پست قبلی نگاه کنی ممکنه بگی مامانم یک ماهه به وبلاگم سر نزده ولیکن شرمنده مامانی ، خواهش می کنم ناراحت نشو  . نو هر لحظه و هر ثانبه در قلب و وجود منی و من هیچ وقت غافل از یادت نیستم . ولی این ماهِ آخر سال خیلی سرم شلوغه و دلیل دیگش این بود که تقریباً دو هفته ای مریض   بودم  ( سرماخورده بودم  ) و سرکار نمی رفتم . از طرفی خانه تکونی عید هم بود  که مامان جون و خاله مهناز زحمتشو کشیدن ( ازشون ممنونم ) و اینکه من تا پایان اسفند ماه سر کار می رم و بعدش مرخصی هام شروع می شده باید کارامو تحویل بدم و گزارشات پایان ماه و سال را تهیه و تحویل بدم  ......
23 اسفند 1390
1